ارباب جئون(جدید)

(ات بستری شد)
=تو سر من داد زدی!😭
_اره چون ات مثل اون خدمتکار علاقه ای به من نداشت و تو الکی داشتی باعث مرگش میشدی
=اون زنیکه __
_خفه شو! =چ... چی؟
_گفتم خفه شو، برو خونه
=خونه؟
_برو عمارت تا بیام فهمیدی؟!(داد)
"پرستار
" اقا اروم باشید اینجـ...
_میدونی اینجا رو من خریدم؟ پس دوست دارم اینجا عربده بزنم تو دوتاتون گمشید
"(بنده خدا ریـ.. ده بود به خودش و رفت)
=عوضی(گریه کنان رفت)
☆دکتر
_هی زنده میمونه؟
☆نه...(خنده) معلومه که اره. فقط کمی سرما خورده همین
_اوه فکر کردم مرده!
☆(چه زود کشتش)
_میتونم برم داخل؟
☆ارع
(کوک رفت داخل و دید ات بیدار شده و داره سوپ میخوره.. ات وقتی کوک رو دید ترسید و شروع به سرفه کردن کرد " چون غذا رفت تو حلقش")
_هییی تو از سرما نمیمیری اما با غذا شاید بمیری!
+ارباب به خدا من بر نداشته بودم باور کنیــ
_میدونم
+واقعا؟ خو پس چرا داشتی من رو میکشتی؟
_چون قصه اش پیچیده هست(توضیح داد)
+ععه پس به خاطر این بود..
_ات.. من... من (بچه نمیتونه معذرت خواهی کنه)
+شما چی؟
_من .... من متاس...
+متاس؟
_اههه میگم من متاسفم
+آ... اها 😅
_و اینکه الان خر ذوق نشو این یه حرف الکی بود تا تو ناراحت نباشی همین و تمام
+اها باشه
_خوب دیگه پاشو بریم عمارت
+الان؟
_نه فردا
+اها
_اره الان!
+باشه الان میام تو ماشین
دیدگاه ها (۲)

ارباب جئون

ارباب جئون

ارباب جئون

_لیشی زیادی سخت نگیر اون میدونه که من جز تو کسی رو توی قلبم ...

پارت ۱۱# حلقه_سکوت تهیونگ:😂ات : ایش بزار برم میخوام برم حما...

دوست پسر مافیایی

فیک عشق وحشی قسمت چهارم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط